ارسال شده در دو شنبه 17 تير 1392برچسب:, - 12:15
بعد از مدت ها دیدمش!
دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن…
خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم…
تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم:
بی معرفت! دستای من تغییر نکرده…
دستات به دستای اون عادت کرده…
نظرات شما عزیزان:
برو خوش باش ولی لعنت خدا بر تو
مهربان؛
موفق باشید
یا علی